هرچه که بیشتر از عمرش کاسته میشود او بیشتر به شباهت متضادها پی میبرد و دلایل تلاشهایش محوتر و مسخرهتر میشود. کمکم دیگر برگمان و بلاتار و لینچ و تقوایی و بیضایی و کیمیایی برایش فرق چندانی ندارند. دیگر تفاوتی بین استقلال و پرسپولیس و رئال و بارسا و یووه و اینتر و دورتموند و بایرن و چلسی و منچستر و لیورپول و سیتی قائل نیست. سفر به انتهای شب و جز از کل و اتحادیه ابلهان و عقاید یک دلقک و پیرمرد و دریا و برق نقرهای و تام سایر و شازده کوچول
تکراری بودن با تکرار فرق میکند ما هر روز ببخشید هر بیست و چهار ساعت یک روز و یک شب را میبینیم ولی آیا برای همه یکسان است پس زندگی خودش یک تکرار است مثل تکرار فصل ها پاییز زمستان بهار تابستان اینها همه تکرار اند اما تکراری بودنشان به شرایط بستگی دارد و به شما پس بیاییم هر روز برای یک دقیقه تکراری نباشیم مثل واژه هایی که تکراری اند اما هر بار باتوجه به آدم و اون شرایطی که واژ ها درون آن شناور اند احساس ما به آنها فرق میکند.
شاید وقتی جمله «کسانی که تاریخ نمیخوانند محکوم به تکرار آن هستند» را خوانده یا شنیده باشید بعد از تحسین این جمله و عباراتی بدین مضمون مخاطب چنین جملهای رو فقط و فقط مسئولین و حاکمین و منصبدارها بدانید و رد شوید و بارها و بارها در چاه تکرار تاریخ زندگانی خود بیوفتید و از ذهنتان نگذرد که تاریختان را با تمام اتفاقات خوب بدش را ثبت کنید!بار دیگر، اما مصممتر به خود یادآوری کنیم که تجربههای کوچیک و بزرگِ شکست و پیروزی را بنویسیم تا فرام
شاید وقتی جمله «کسانی که تاریخ نمیخوانند محکوم به تکرار آن هستند» رو خوانده یا شنیده باشید بعد از تحسین این جمله و عباراتی بدین مضمون مخاطب چنین جملهای رو فقط و فقط مسئولین و حاکمین و منصبدارها بدانید و رد شوید و بارها و بارها در چاله تکرار تاریخ زندگانی خود بیوفتید و از ذهنتان نگذرد که تاریختان را با تمام اتفاقات خوب بدش را ثبت کنید!بار دیگر اما مصممتر به خود یادآوری کنیم که تجربههای کوچیک و بزرگِ شکست و پیروزی را بنویسیم تا فرام
میترسم… خیلی هم میترسم…
از این غبارآلودِ رو به روم میترسم…
از نرسیدن و داغِ پشتِ داغ میترسم…
از حسرت میترسم…
از گذشته و حال و آینده میترسم…
از آخرین باری که از ته دل خندیدم و ماضی خیلی بعید بوده میترسم…
از این جنون و گرداب هایل میترسم…
از این حیرونی و ویرونی و خودِ ترس میترسم…
از این بغض بی سرانجام و دو پای ناتوان میترسم…
از سنگینی نگاه و پچ پچ عوام میترسم…
از این ابرهای تیره و تار… از سیل میترسم…
از تکرار پشت تکرار… تکرار… تکرار… و
هر روز منتظرم که شاید در جایی ببینمت
هر زمان منتظرم که شاید تلفنم زنگ بزند و تو منتظر جواب من باشی
این ماجرا هر روز تکرار میشود
مانند تکرار تنهایی ام ، تکرار درد هایم ، تکرار هجوم افکار ناراحت کننده و...
اما آرامش من در همان افکاری است که تو در آن ها هستی
گاهی وقت ها فکر میکنم که در کنار تو هستم و آرامشی خاص تمام وجودم را میگیرد اما زمانی که به خودم میایم و میبینم که در کنارم نیستی انگار کوه درد بر سرم آوار میشود
به امید روزی که ببینمت و اطمی
تکرار، عبارتی است که برای شمارش تعداد هر تمرین در بدنسازی از آن استفاده میشود.
به انجام کامل یک حرکت تمرینی، یک تکرار میگویند. مثلا در حرکت جلو بازو، هنگامی که وزنه را بالا کشیدید، سپس دوباره دستانتان را باز کردید و به حالت اول تمرین برگشتید، یک تکرار کامل را انجام دادهاید.
مجموعهای از تکرارها، یک ست را تشکیل میدهند. بعنوان مثال، هر ۱۰ تکرار میتواند یک ست تلقی شود. شما میتوانید بگویید «من ۲ ست پرس سینه رفتم، و در هر ست، ۱۰ تکرار».
مثل تکرار یک لبخند در آیینه...مثل تکرار موج های دریا...مثل تکرار طلوع هر روزه ی خورشید...
تو در تکراری...تو در چرخشی...تو جاری در لحظه هایی...
آرام و همیشگی...مهم و لازم...زیبا و دل انگیز...
تو...ای آفتاب پشت آفتاب...ای ماه پشت ماه...ای دورِ نزدیک...ای نزدیکِ دور...
اینجا کسی دلش تنگِ نگاهت است...
هویت پارت سومهرطایفه ای زمن گمانی دارد
من زان خودم چنان که هستم هستم
خیام
مائیم که از باده ی بی جام خوشیم
هرصبح منوریم وهرشام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بی هیچ سرانجام خوشیم
مولانا
چند روزه فقط دارم باهمین دوبیت زندگی میکنم، مدام تکرار میکنم تکرار تکرار تکرار...
روح م درد می کند....هر چه می بینم و می شنوم می شوم درد....زخم می شود بر روح م...زخمی عمیق....هر چه نزدیک تر می شوم به آخر...انگار این قصه تکرار همان قصه ی قبلی بود....تکرار و تکرار و تکرار....
قبل تر ها فکر می کردم اگر ختم صلوات م برسد به هزارمینش اجابت می شود دعایم....خداهه این با تو بوداااااا
دلم پیش مهربانی های خانوم جان مانده....انگار دیگر آرام گرفته و دلتنگ پسر کوچکش نیست.....
از تبعات یک رابطه ی غلط
و تجربه ی خیانت اینکه
بعد گذشت یک سال و چند ماه خواب میبینی که با همون ادم اون تجربه ی تلخ تکرار میشه برات
وقتی ک از خواب میپری میبینی انقد پاهات محکم نگه داشتی ک ماهیچه های پات گرفته و چند روز بعد هم حتی همون گرفتگی هست
بعضی وقت ها هرچند ناخواسته ولی کابوس های زندگی رو تجربه میکنیم
چیزایی که یک روز برات کابوس بودن
الان عادی داری باهاش زندگی میکنی:)
اصول اساسی یادگیریوقتی فکر می کنید موثرترین استراتژی برای شما چه خواهد بود ، اصول اساسی حافظه را فراموش نکنید:
(1) تکرار تکرار تکرار
ترفند پیدا کردن راهی برای تکرار است که برای شما جالب است. این تا حدی توسط سطح دشواری اداره می شود (خیلی آسان کسل کننده است ، بسیار دشوار است که دلسرد کننده باشد). نکته این است که فعالیتی پیدا کنید (بیش از یک ، در واقع) ، که به شما امکان می دهد از طریق تکرارهای کافی انگیزه خود را حفظ کنید تا آنها را به سمت سر خود سوق د
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی یه پنگوئن عاشق یه پنگوئن دیگه ای میشه
کل ساحل رو میگرده و قشنگترین سنگ رو انتخاب میکنه ،
اون رو واسه جفت ماده میبره ، اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول کرد جفت هم میشن؛
ولی اگر قبول نکرد پنگوئن نر احساس میکنه سنگی که پـٓیــدا کرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو میبره زیر آب لای مرجانها میندازه تا دیگه هیچ پنگوئنی
اشتباه اونو تکرار نکنه و نا امید نشه .
اما ما هی اشتباهات خودمون رو تکرار ، تکرار ، تکرار و به دیگران ه
تمرین و تکرار بهای به دست آوردن مهارت است. چیزی را که مدام و مرتب تکرار می کنید به صورت یک عادت جدید ذهنی و عملی در می آید.رشد فکری و احساس رضایت و خشنودی نتیجه کنار گذاشتن عادت های گذشته و جایگزین کردن تمرین ها و عادت های جدید است.شما میتوانید رویکردها، توانایی ها و کیفیات خوشبختی و موفقیت را در خود بپرورانید، به این صورت که قوانین موفقیت را آن قدر برای خود تکرار کنید تا جزئی از شخصیت تان شوند.برایان تریسی
بعضی چیزها هیچ وقت دوباره تکرار نمیشوند .بعضی اتفاقا ، بعضی مزه ها ، بعضی بوها ، بعضی حس ها ، بعضی آدمها و ..... .اصلا شاید شیرینیشان به همین تکرار نشدن باشد . بعضی ها را فقط باید از کنارشان به آرامی رد شد ، بعضی ها را به راحتی میتوان به بهای ناچیزی خرید ، بعضی ها را باید فراموش کرد ، بعضی ها را باید کلا ندید ، بعضی ها را باید فقط اندکی شناخت و هر چه کمتر بهتر و فقط از دور زیبا هستند، بعضی ها را صد بار ببینی در ذهن نمی مانند ولی بعضی ها را یک بار بب
ست، عبارتی است که برای شمارش تعداد هر تمرین در بدنسازی از آن استفاده میشود.
هر ست، شامل مجموعهای از تکرارهاست. بعنوان مثال، هر ۱۰ تکرار میتواند یک ست تلقی شود. شما میتوانید بگویید «من ۲ ست پرس سینه رفتم، و در هر ست، ۱۰ تکرار». این بدین معنی است که شما ۱۰ پرس سینهی متوالی رفتهاید، سپس استراحت کرده و دوباره ۱۰ پرس سینهی دیگر را تکرار کردهاید.
دانلود آهنگ جدید حجت اشرف زاده با عنوان ماه بی تکرار من
برای اولین بار در بلاگ تونز | دانلود آهنگ شنیدنی و احساسی حجت اشرف زاده به نام ماه بی تکرار به همراه تکست و برترین کیفیت ممکن
Download Exclusive Music By : « Hojat Ashrafzadeh – Mahe Bi Tekrar » With Best Quality , Direct Links And Lyrics
ادامه مطلب
میخواستم برایت بنویسم دوستت دارم!بنویسم نبودنت دارد نابودم میکنددارد مثل موریانه میخوردمدارد تمامم میکند!میخواستم برایت بنویسم این روزها بی تو نمی گذرد،بیتو اصلا هیچ چیز نمی گذرد،برمیگردد به عقب و جایی میان بودن هایت مکث می کند.بعد می رود روی دور تکرار و هر روز تکرار میشودو تکرار می شودو تکرار می شود!آنقدر که فکر میکنم هستیبا تو میخندم،با تو میرقصم،با تو خاطره میسازم...میخواستم برایت بنویسمرفتنت رفتن تو نبودتو مرا هم با خودت بردی”م
میخوام بذارم همه روزای خوب و خاطره های خوب، همونطوری که هستن بمونن.
مثلا دیگه نمیخوام برگردم به اون جایی که یه روزی خیلی بهم خوش گذشته، یا نمیخوام سعی کنم که بازم با همون آدما، همونجا، همون شکلی دوباره خوشحال باشم.
بنظرم اگه سعی کنی دوباره اون حس و حال و تکرار کنی، دیگه هیچوقت خاص نمیمونه واست.
میخوام همه روزا و حس و حالا و حتی آدما خاص بمونن. نمیخوام تکرار کنم. میذارم همون شکلی بمونه و رد میشم ازش.
یکجایی هست که انسان از حیوان بیشتر میفهمد، و آن این است: تشخیص راه درست از غلط...اما یکجای مهمتر هست که حیوان از انسان بیشتر میفهمد، و آن اینکه حیوان راه اشتباه را دوباره تکرار نمیکند، اما انسان دچار تکرار اشتباه میشود.برای همین است که حیوانات تاریخ ندارند، اما انسانها با تکرار اشتباهاتشان تاریخ را میسازند..
به راستی حرف زیبایی است چرا این قدر بعضی از انسان ها به خود می بالند اما هیچ فهم ندارند که بعضی از جانوران قابل خور
حال که تمام شده است
حال که بیرون آمدم از این تکرار تکراری
دلتنگ ابتدایش هستم
آن روزهای سخت
آمدن تو
شروع کار
نفرین هایی به زندگی
اما دلخوش به بودن تو
حتی روزهای رفتنت
حتی روزهای سخت تر
دلتنگم
کاش میشد همیشه در آن حلقه تکرار میماندم...
ای کاش ...
سال پیش دانشگاهی و بعد از عیدش، وقتی دیگه حالمون داشت از کنکور و تست و گاج و قلم چی و ازمون به هم میخورد یه روز رفتیم مدرسه که با بچه ها دیدن کنیم(کلاسای ما قبل از عید تموم شد)...همه نالان بودن که زودتر این روز کنکور لعنتی رو بدیم که ما دیگه داریم بالا میاریمش انقد تکرار و تکرار و تکرار... مهام ولی خوشحال طور گفت که هر مطلبی رو که این روزا می خونه براش جدید و جالبه چون قبلا نخونده بودشون!! من الان همین حس رو نسبت به زندگیم دارم... درسته که من یه مقدار
سال پیش دانشگاهی و بعد از عیدش، وقتی دیگه حالمون داشت از کنکور و تست و گاج و قلم چی و ازمون به هم میخورد یه روز رفتیم مدرسه که با بچه ها دیدن کنیم(کلاسای ما قبل از عید تموم شد)...همه نالان بودن که زودتر این روز کنکور لعنتی رو بدیم که ما دیگه داریم بالا میاریمش انقد تکرار و تکرار و تکرار... مهام ولی خوشحال طور گفت که هر مطلبی رو که این روزا می خونه براش جدید و جالبه چون قبلا نخونده بودشون!! من الان همین حس رو نسبت به زندگیم دارم... درسته که من یه مقدار
روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو سن و سال توئه فکر میکنه همیشه براش پیش مییاد... باید ده پونزده سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده... که حالِت با چیز دیگهای خوب نمیشه... عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه...
چند تکنیک برای تغییر ترس و باورهای ضمیر ناخودآگاه
حال در اینجا می خواهم برایتان چند تکنیک برای تغییر دادن ترس و باورهای ضمیر ناخودآگاه به گویم:
تکرار جملات تاکیدی؛ جمله ای مخالف با برداشت و باورهای مخرب قدیمی انسان، مثلا تکرار جمله دنیا سرشار از برکت و فراوانی است. درمقابل باور به کمبود و فقر . تعداد دفعات این تکرار دارای اهمیت بوده و بهتر است صدها بار در روز تکرار شود.
میتونید این مطلب رو از اینجا بخونید.
اینستاگرام هوپوکست و اینستاگرام
زود قضاوت نکن !!!از اواخر سال ۹۷ تا به امروز چندین مورد پیش اومده که افرادی رو در درون خودم قضاوت کردم که بعد متوجه شدم که اشتباه بوده و بعدش حس خیلی بدی رو تجربه کردم.این اخلاق بدی که تازگی خیلی روش زوم کردن رو اینجا ثبت میکنم تا دیگه تکرار نکنم :)
فرقی نداره چقد حرف داشته باشی وقتی می دونی گوشی نیست که بخواد بشنوه...ولی مهسایی...ممنونم...که بهم جرات دادی راز شبامو بگم بهت...نمیدونی حرفای نگفتنی چقد...دردناکن...چون تکرار میشن و تکرار میشن...و هربار این گرداب پایین تر میره...تیتر پست...فقط جمله ایه که تو آهنگی که گوش میدم دوست دارم...غیرتی نشو محدثه خانومم^^
I miss you
Uoyssimi
دلم برایت تنگ شده است. دیگر چیزی برایم نمانده است. جز خواری. خوار گشتهام و گذشته زیبا دیگر تکرار نخواهد شد
ساعت ۱۲:۲۱ است
و دلتنگی.........
متن بالا ترکیبی از دو متن است. بخش انگلیسی در روزی نوشته شد که سعی کردم به صورت رمز برایت پیام را بفرستم. و باقی آن هم مربوط به چندین روز پیش است. امیدوارم خدا کمکم کند که .... که چی؟
میدانی؟ از من چیزی نمانده. مگر یک نفرچند بار می تواند بشکند و خرده هایش را به هم بچسباند و دوباره بشکند؟ من خسته هستم. خسته تر از این که دوباره جمع کنم خرده هایم را. ضربه ی سختی بود. عمیق بود و محکم! تا مغز استخوان دلم را شکافت.
راستش را بخواهی، فکر نمی کنم من دوباره تکرار شود. حداقل منی که انقدر عاشق میشدم. فکر نمیکنم احساسم تکرار شود. تو اما قطعا تکرار خواهی شد. دنیا پر است از ادم های مثل هم. اما احساس من به تو قطعا تکرار نشدنی بود...هست؟ نمیدا
میخوام بگم تا اونجایی که من میدونم یکی از روش های خیلی طاقتفرسای شکنجه اینه که طرف رو پیشونی طرف قطره قطره آب میریزن . اولش هیچی نیست اما بعد یه مدت جای قطره ها شروع به درد کردن میکنه . تا اینکه بعد چند ساعت هر قطره ی آبی که میریزه ، مثل یه جکش میمونه که میکوبونن تو میشونی طرف . در همین حد دردناک .
میخوام بگم بعضی از مشکلات زندگی هم مثل همین شکنجه میمونن . در واقع اگه یکی دوبار اتفاق بیوفتن شاید ناچیز باشن ، شایداگه از بیرون نگاه
حرفی را که می خواهم بگویم ذیگری بهتر و زیباتر بیان کرده،آیا همه ی آنچه تا به حال باید گفته میشد گفته نشده ست؟آیا حرف های ما همه تکرار گفته شده ها نیست؟چه چیز جز فراموشی و بی عملی
می تواند باعث بازگویی دوباره ی حرفمهایمان شود؟چند وقت است کلام نویی نشنیده ایم؟
در جهانی که سکوت کمتر احترام برانگیز و دور از دسترس است همچنان به حرف زدنهایمان ادامه میدهیم
و ادامه میدهیم و...
سال ۱۳۹۸ (در دست تکمیل)
مسخره باز
سمفونی نهم
مطرب
متری شش و نیم
ایده اصلی
قسم
رد خون
سرخپوست
شبی که ماه کامل شد
گلدن تایم (هنر و تجربه)
سورنجان (هنر و تجربه)
ذغال (هنر و تجربه)
در جست و جوی فریده (هنر و تجربه)
رضا (هنر و تجربه)
تتاتر صدای آهسته برف
تتاتر آبی مایل به صورتی
تتاتر لانچر ۵
سال ۱۳۹۷
هزارپا
بمب یک عاشقانه
مارموز
مغزهای کوچک زنگ زده
درساژ
متنفرم از آدم هایی که بعد از شکست تو یه رابطه سعی در جایگزین کردن دارن ...
اونقدر این موضوع باب شده و تبعات وحشتناکی داره که واقعا موندم ...
یک علت هم داره ، اون هم دوستی ها و روابط بی فکر و بی هدف و از سر تنهایی و بیکاریه !
اصلا یه عده فکر نمیکنن به روابطشون ! فقط میخوان یه دوست پسری یه دوست دختری بگیرن محض تفنن !
به هفته و ماه نمیکشه به هم میزنن میرن با یکی دیگه !
باز این چرخه تکرار میشه !
تکرار میشه!
تکرار میشه!
+خواهش میکنم ، تمنا میکنم ، برای
وقتی ندانی چه را و به کجا می روی، دیوار هایی هستند که هدایتت کنند.اما اگر سایه ی آن ها را برای ادامه ی زندگی برگزینی، بی چاره می شوی.نمی شود دیدشان اما اگر درد می کشی بخند عزیزم که به همین دیوار ها خورده ای.یکیشان افسردگی ست.زندگی که می کنی، خواه ناخواه آن را تجربه خواهی کرد.
افسردگی یعنی دلت یخ ببندد.یعنی وجودت یخ ببندد.بسته شوی و بستگی داشته باشی.به لبخند دوستانت، به چای و نبات قمقمه ات، یا حتی به آن موسیقی که از رادیو خواهی شنید."بستگی" می بن
سلام برنامه چاپ اعداد سه رقمی بدون تکرار با سه تا حلقه تو در تو و یک دستور شرط می باشد و شما با اضافه کردن یک حلقه یا n حلقه اعداد چهار رقمی یا n رقمی بدون تکرار می توانید درست بکنید.
مثال: اعداد سه رقمی بدون تکرار را بنویسید؟
تمامی اعداد سه رقمی بجز اعداد 111، 222، 333، 444، 555، 666، 777، 888، 999
کد برنامه:
class Main {
public static void main(String[] args) {
for (int i = 0; i <= 9 ; i++) {
//حلقه اول برای چاپ اعداد صدگان
for (int j = 0; j <= 9; j++) {
//حلقه دوم برای چاپ اعد
یکی از خطرات خرید رول کفپوش با الگوی مطمئن این است که شما به اندازه کافی مواد خریداری کنید تا در واقع کل کف را بپوشانید و یک الگوی کفپوش را تهیه کنید. تعداد زیادی از مردم ، با استفاده از تصویر دقیق مربع اتاق خود ، از فرش های پهن و یا وینیل طرح دار استفاده می کنند ، فقط برای تکرار این الگوی قطره ای مخوف.
ادامه مطلب
بهار پشت زمستان بهار پشت بهاردلم گرفت از این گردش و از این تکرارنفس کشیدن وقتی که استخوان به گلونگاه کردن وقتی که در نگاهت خاراگر به شهر روی طعنه های رهگذراناگر به خانه بمانی غم در و دیوارنمانده است تو را در کنار همراهیکه دوستان تو را میخرند با دینارنه دوستان؛ صفحاتی ز هم پراکندهکه جمع کردنشان در کنار هم دشواربه صبرشان که بخوانی به جنگ مشتاق اندبه جنگشان که بخوانی نشسته اند کنارتو از رعیت خود بیمناکی و همه جارعیت است که تشویش دارد از دربار
ریاضی کلاس اول با حجم زیادی که برای تدریس دارد اما توانایی بچه ها را در بعضی مواردبالا برده است . مثل شمردن اعداد به صورت ۵ تا ۵ تا یا ۱۰ تا ۱۰ تا و یا ۲ تا ۲ تا و.....برای تثبیت یادگیری در این زمینه می توانید هر روز با بازی و تکرار مداوم ، شمردن این اعداد را در ذهن بچه ها ماندگار کنید . شمردن ده تا ده تا در قرعه کشیدن برای گرگ شدن یک نفر همیشه در بازی های کودکانه کاربرد دارد : ده بیست سی چهل پنجاه شصت هفتاد هشتاد نود صد ...با همان آهنگ به خصوصش ..........
نیاز ها و توقعات بشر روز به روز در حال تغییر و افزایش
است، سفر نیز از این امر مستثنی نیست. انسان ها دوست دارند به شهرهایی سفر کنند که
تجربه ای نو برایشان رقم می زند یا مقصد تکراری را در صورت پیشرفت پذیرا هستند.
حتی شهری مانند تهران که بسیاری افراد به دلایل گوناگون مجبور به تکرار سفر خود
هستند علی رغم اجباری که در سفر ممکن است باشد، باز با این حال به دلیل پیشرفت های
سریع آن برای مسافران تکراری محسوب نمی شود. مثلا مسافر می داند وقتی هتلی از هتل ها
یکی از کانال های صدا و سیما بود که یک مشاور خوش صحبت داشت درس زندگی میداد. میگفت به آدم های اطرافتان که نگاه کنید هر کدام در بعضی چیزها خوب هستند. اون رفتار ها رو بگیرید و بهش خلاقیت خودتون رو اضافه کنید و تقلید کنید، یعنی تقلید صرف نکنید بلکه خودتون هم درش نقش داشته باشید.
نشسته بودم و داشتم به خودم فکر میکردم. ادم وقتی توی یه چیزی خوب میشه توش احساس پختگی میکنه. یک حس خوب. این یک نشانه برای ماست. وقتی توی چیزی به حدی که لازمه برسیم نه تلاشی لاز
می کوش به خر ورق که خوانی تا معنی آن تمام دانی
می باش طبیب عیسوی هُش اما نه طبیب مردمی کُش
این بیت موقع درس خواندن همیشه در ذهنم تکرار میشود و بلافاصله بعدش به این فکر میکنم که چقدر سخت است واقعا. بعدش هم باز به خودم دلداری میدهم که حتما در توانم هست که در این راه قرار گرفته ام و تابه حال دوام آورده ام و به روز های خوبی که مثلا در آینده می آیند فکر میکنم. چون کسب این علم هرچقدر که سخت و خانمان برانداز (دیگه ینی خیلی سخت) باشد ارائه اش شیرین است
سراغ بال های خنده ی مرا،از برگ هایی بگیرید
که زیر پای عقاید کهنه خُرد شده اند!
من از کجا می دانستم
روی زمینی تا به این حد پست
در شبی که انکارش بزرگترین دروغ تاریخ بود
می شود پرواز کرد؟
مانده بودم بین فاصله های اجباری قرمزی
که کلماتمان را روی هر خط
هر بار غریب تر می کرد.
باورش سخت بود اما،
خیالِ مرا نبضِ نفس های تو
از هر حقیقتی واقعی تر می کرد.
کِنارِ صنوبری که سعی داشت آوازش
مرا به یاد تو بیاندازد،
فکرم، جای دیگری بود.
من تمام راه
در تکاپوی ه
درست وسط مکالمه ای که با دوستم داشتم
و می گفتم که من برای پیاده روی دوست دارم یکسره برم و همون مسیر رو برگردم
نه اینکه تو پارک هی چند دور بزنم یه مسیری رو. اصلا به خاطر همینه که چند وقتی
بی بهانه و با بهانه دوست دارم برم جاده سلامتی توچال، ذهنم من رو نگه داشت رو
حرفی که زدم.
ترس از تکرار در من من رو از همه ی پارک های اطراف خونه تا جاده سلامتی وامی رهاند.
تکرارگریزی انرژی بیشتر از اونی که باید، ازم نگیره؟!!!
هر
روز در عین حال که به تعداد هتل های تهران اضافه می شود، دیگر هتل های این شهر نیز
به پیشرفت خود ادامه داده و در حد یک هتل نوساز اما با تجربه، به فعالیت مشغولند.
همین حفظ آراستگی محیطی مکمل تجربه در عمل است که نتیجه ی آن افزایش رزروها و گاها
تکرار آن از سوی مسافران است.
شاید بهتر باشد که به رزومه همهمان یک «دارای تجربه زیست» اضافه شود. تجربه زیست، تجربهایست یکتا. این یکتایی، به اندازه تجربه مرگ یکتا خواهد بود، اگر کمی از جزء زندگی فاصله گرفته، به زندگی به مثابه یک کل نگاه شود. تجربه زیست ای بسا شگفتانگیزتر از تجربه مرگ باشد،حدود یک قرن، آمیخته با رنج، آمیخته با نقصان، به قول آن شیرپاکخورده «یک جهان نقصان به یک ارزن کمال آمیخته»، تجربه زندگی را بدون آنکه به خودآگاهی حقیقی از «وجود» رسیده باشیم پشت سر
وقتی که راه نمی روی زمین هم نمی خوری. این "زمین نخوردن" محصول سکون است نه مهارت.
وقتی تصمیم نمی گیری وکاری نمی کنی،مسلما اشتباه هم نمی کنی؛ این "اشتباه نکردن" محصول انفعال است نه انتخاب.
خوب بودن به این معنی نیست که درهای تجربه را برخود ببندی و فقط پرهیز کنی؛ خوب بودن در انتخاب های صحیح ماست که معنا پیدا کرده و شکل می گیرد.
اشتباه کنید اما آن را مجددا تکرار نکنید!!
املای ننوشته غلط هم ندارد...
سلاماین پست برای اینه که خواهش کنم درصورتی که کسی میخواد برای پست اورژانس افسردگی دو درخواست رمز بده فقط درصورتی درخواست بده که:افسردگیهای عود کننده رو تجربه کرده (یعنی افسرده شده، دوباره حالش خوب شده و این روند بارها تکرار شده) و هنوز هم باتوجه به زمینهی درونی (ژنتیکی، فیزیولوژیکی یا هرچی) و شرایط محیطیش، بیم این میره که دوباره مبتلا بشه. بعلاوه یقین داشته باشه افسردگی رو تجربه کرده (از جمله شامل احساس عدم توانایی برای اینکه کاری در جهت
طبق چیزی که من دیدمطبق اون برداشتی که من تا اینجای زندگی داشتمجا انداختن یک چیز بد، یک راه خیلی جالب داره«تکرار»نمیدونم در مورد خوبی هم صدق میکنه یا نهیعنی اون چیز بد رو انجام میدی (تابو رو می شکنی) بعد وایمیستی مردم عکس العمل نشون بدن و خالی بشنترجیحا سعی میکنی براش یه توجیهی پیدا کنی و جواب سوالات و ابهام ها و عکس العمل ها رو بدیبعد دوباره تکرارش میکنیدوباره مثل دفعه اول عکس العمل میبینیدوباره مثل دفعه اول یک سری هاشو پاسخ میدیو دوبا
نوبت به On the Nature of the Daylight رسید . صدای ضبط ماشین را کمی بالا بردم . دوستم در پستو های خاطراتش به دنبال اسم فیلمی می گشت که این قطعه را در آن شنیده و من پیش دستی کردم و Arrival را در جوابش گفتم . او شروع کرد به مرور داستان فیلم و من که تنها چند تصویر کلی یادم بود ، به موسیقی زمینه گوش دادم و به خیابان مقابلم خیره شدم . پیاده که میشد و موقع خداحافظی ، به او گفتم شاید دوباره فیلم را ببینم . پرسید چرا باید فیلمی را که قبلا دیده ام ، دوباره ببینم و در دلم گفتم چ
آبنمای دبی Dubai Fountains
آب نمای دبی در منطقه دان تان دبی و در دریاچه برج خلیفه، کنار دبی مال قرار گرفته است. این آبنما بزرگترین آبنمای جهان می باشد که در سال 2009 در پایین بلندترین برج جهان(برج خلیفه دبی) افتتاح شد. حاکم دبی بدون شک برای اینکه دبی را به یکی از بهترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل کند کاملا موفق بوده است و امروزه تور دبی هر شخصی را وسوسه می کند. فواره های این آب نمای موزیکال با صدای موسیقی به رقص در می آیند. طراح این اثر هنری شرکت وت دیزاین
+ رفته بودیم کلیدر کتاب بخریم ... نامه های غلامحسین ساعدی رو دیدم اما جرئت نکردم بخرمش .. ترسیدم
دارم دوباره سمفونی مردگان می خونم ... نمیدونم چرا
+ نباید ادامه ش بدم . نه تو رو نه اون رو ... نفیسه راست می گفت ادم یکهو به خودش میاد و میبینه زندگیش شبیه مامان و خاله و عمه ش شده و با سر میره تو دیوار که چرا یه اشتباهو این همه مدت تکرار کردم؟ همونی میشی که دلت نمیخواد ، همونی که از همه راحت تره ...
می دونم بعضی چیزا تکرار نمیشن ولی ترجیح میدم جایگزینی نباش
در آستانه 25 سالگی، این تجربه را به واسطه چندین بار تکرار آموختم که در هنگام خرید سوغاتی، چند عدد اضافه و خارج از حساب و کتاب عادی تهیه کنم تا وقتی رسیدم و متوجه شدم افراد غیر مترقبه ای از سفرم با خبر شده اند و از قضا منتظر دیدارم هستند، کاسه چه کنم دستم نگیرم و مجبور نشوم دنبال راه حل های محیرالعقول بگردم تا از این گونه بحران ها به سلامت عبور کنم! پس قرار من با شما این طور شد که در هنگام خرید سوغات علاوه بر افرادی که به ذهن می رسند، برای چند شخ
«خِرد» متفاوت است از انباشتنِ اطلاعات. اما، گمان کنم، خِرد واقعی در مواجهه دقیق با اطلاعات، یا همان دانش، اتفاق میافتد. بیدانش، تجربه ما محمولی خالیست، و بنابراین، از ارزیابی خود ناتوان است. تجربه، و شهود، در طی سالها تربیت مییابد. این تربیتشدن، بهمعنای گیرافتادن در چرخه قناعتِ به یک دیدگاه -هرچند دیدگاهی منطقی- نیست، که خودش از عوامل مهم گرفتاری در بند تکرار است؛ یا، این تربیت، بهمعنای دوری از عصیانگری نیست. یا، بهمعنای
#مادر
مادر، اسوه ی تکرار نشدنی تاریخ بشریت که مانندش، بی مانند است!
مادر، مبهم ترین واژه ی هستی است. واژه ای که عالمیان از یافتن معنی آن عاجز شدند، زیرا که واژه ها برای توصیفش نا چیز بودند!
او اسطوره ایی بود که هیچگاه شرح کامل فدا کاری هایش ثبت نگردید و صرفا خاطره شد…
ادامه مطلب
اسمورودینکا،
پرسیده بودی که ما چه نسبتی با هم داریم. ما هیچ نسبتی با هم نداریم. من فقط تو را کمی دوست دارم. دوست داشتنی که از جنس دوست داشتن یک تابلوی نقاشیست. میزی ساده، یک سبد و میوههایی که به شکل نامنظم روی میز و داخل سبد قرار گرفتهاند. قرار نیست کسی میوههای روی میز را تست کند. قرار نیست میوهها ترش یا شیرین باشد. این تصویری یکتاست که همیشه زنده خواهد ماند، چرا که هویتی مستقل از واقعیت پیدا کرده. مستقل از زمان و فرسایش و عادت و تکرار.
حلقهام را گذاشته بودم روی میز تحریر. توی دستش گرفته و با زبان بچگانهاش از من میپرسد "این چیه"؟ میگویم "طلا" و با خودش طلا را تکرار میکند. میگیرمش توی روشنایی و میگویم "ببین برق میزنه"، و باز با خودش تکرار میکند "برق میزنه". میگویم باید بگذارمش اینجا؛ و به کشوی میز اشاره میکنم.
میدود و بازی میکند. بعد از یک ساعت انگشتر نقرۀ همسرم را برمیدارد، میگیرد زیر نور چراغ مطالعه و میگوید "برق میزنه...طلا..." و آن را میدهد دست من و
گاهی وقت ها فکر میکنم شاید قرار باشد تکرار شود. دوباره و دوباره و دوباره...
دلم میخواهد پایان مثل اسمش باشد کاملا واقعی شاید حتی واقعی تر از یک خیال. دلم میخواهد تکرار پایان را نبینم این یعنی مرگ پایان...
شاید هم دلم میخواهد پایان هر چیز اغاز دیگری نباشد. اگر قرار باشد هیچ وقت اغاز پایان را پیدا نکند طاقت فرسا میشود نمیشود؟
فکرش را بکن تکرار یک تکرار تا چه حد میتواند زجراور باشد شاید بگویی بعضی از تکرار ها زیبا هستند اما این فرق دارد با هر چیز دی
۱.پرس سینه هالتر ۴ست. ۱۰ تکرار
۲.قفسه بالا سینه دمبل ۳ست. ۱۰تکرار
۳.پرس بالا سینه هالتر ۳ست. ۱۰تکرار
۴.پرس بالاسینه دمبل. ۴ست. ۱۰تکرار
۵.کراس اوور. ۳ست. ۱۰تکرار
__________________________________
افرادی که به دنبال حجیم کردن عظلات سینه هاشون هستن و از سینه های صاف برخوردارند این نوع تمرینات رو در هفته دو جلسه تکرار کنن با اسراحت ۳الی ۵ دقیقه ما بین هر ست برنامه ۴۵ روزس و تغذی
بچه ها رو برده بودیم ایستگاه هیجان و بعدش همراه خانواده رفتیم تونل خریددر حال گشت زدن بودیم که یه آقایی پشت سرم با صدای بلند داد زد: معصومهمنم برگشتم بی اختیارادامه داد: معصومه بابا بیا اینجاشناخته بود منو! دااائما هم این اسمو تکرار میکرد تو کل این راهروها،جوری که کل خانواده شاکی شده بودن که چرا زیاد تکرار میکنه!ولی من تا طبقه پایین تونل هم فکر میکردم این کی بود!من قبلا کجا دیده بودمش!چرا حس میکنم آشناست!تازه فهمیدم هم دانشگاهیم بود!اصلا فکر
آنچه در آدم حالتی از خفقان و خفگی پدید میآورد، رنجهای برملاشدهایست که مدتهای مدید در انبار ذهن مدفون شده بود. رنجهایی که به ناگاه از انتهایِ نامعلومِ چاهی عمیق سربیرون میآورد و بر روی آخرین روزنههای امید گسترده میشود. سکوت و طغیان در هم میآمیزد و این رنج پدیدار میشود. در آنهنگام، برای بار نخست، کهنگی و عمقِ احساسی ناب و یگانه را تجربه میکنی و بدان بخت خود را میآزمایی. اگر که با تو یار باشد توان تغییر و اگر نه ابتذالِ تک
از جر و بحث ریزی که دیشب با علی سر انیمیشن تبلیغاتیای که ساخته بودیم داشتم، به دوتا نتیجه مهم رسیدم. یه دونهاش رو از قبل میدونستم: این که من در برخورد با بعضی آدما و رفتارهاشون، احساسی برخورد میکنم که به ضرر خودم تموم میشه آخرش.این جور مواقع میتونم چندتا کار بکنم: بنویسم برای خودم که چه حسی داشتم و.. این که فرض بکنم یه نفر دیگه این پیام رو به من داده. آیا همچنان همون حس قبلی و جواب قبلی رو بهش میدم؟ و تلاش کنم برای خودم برداشت خودم از
#مو:
خرمن موهایت را
پریشان نکن
که شانه تُرد احساس برکه
تعادل نگاه شب را
بههم می ریزد
هر تار موی تو
#اوج:
اوجِ جهل
کوتاه آمد
وقتی آفتاب علم
اوج گرفت
# تکرار:
تکرار میکنم
این را بارها
جهانم بی تو
غمی تکراری است
#آمدنت:
آمدنت را برسان
اینجا مردی
تمام شعرهایش را
نذرِ آمدنت کرده است
#هوا:
در هوای تو سپرده ام
به بغض
شعرهای سر به هوایم را
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_سپکو
@ZanaKORDistani63
سپکوسرای میخانه
کانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زا
اسمورودینکا،
پرسیده بودی که ما چه نسبتی با هم داریم. ما هیچ نسبتی با هم نداریم. من فقط تو را کمی دوست دارم. دوست داشتنی که از جنس دوست داشتن یک تابلوی نقاشیست. میزی ساده، یک سبد و میوههایی که به شکل نامنظم روی میز و داخل سبد قرار گرفتهاند. قرار نیست کسی میوههای روی میز را تست کند. قرار نیست میوهها ترش یا شیرین باشد. این تصویری یکتاست که همیشه زنده خواهد ماند، چرا که هویتی مستقل از واقعیت پیدا کرده. مستقل از زمان و فرسایش و عادت و تکرار.
گاهی کار اشتباهی می کنی و پشیمان می شوی. شاید راه جبرانی باشد برای جبران این اشتباه. اما گاهی این اشتباه را تکرار می کنید. بارها تکرار می کنی. در این صورت چطور ممکن است راهی برای جبران اشتباه وجود داشته باشد؟
دلم می خواهد به او بگویم من را ببخشید به خاطر تکرار اشتباهم. ناراحت نباشد به خاطر ناراحتی که من برای او پیش آوردم. می دانم اشتباه می کنم. می دانم آخر هر اشتباهم به بد سرانجامی می رسد نمی دانم چرا هی تکرارش می کنم. امیدوارم او انقدر بزرگوار و
..::هوالرفیق::..
دوشنبه بود، اولین روز کشیک استیودنتی، با حضور سجاد1، اینترن صبورمان. روز شلوغ و پر کاری بود؛ یا بهتره بگویم برای تجربه اول این طور فکر میکردم. 7 نفر ترخیص و 3 تا انتقال به بخش یا بیمارستان دیگر داشتیم. یعنی 10 تا برگهسبز2 (Green Sheet) و 3 تا MCMC.
2 تا نسخه دفترچه بیمه نوشتم که یکی دو بار تکرار شد و دیگری سه بار نوشته شد؛ شانس آوردم که دفترچه بیمار به اندازه برگه برای نوشتن داشت. نمیدانم...
ادامه مطلب
..::هوالرفیق::..
دوشنبه بود، اولین روزی کشیک استیودنتی، با حضور سجاد1، اینترن صبورمان. روز شلوغ و پر کاری بود؛ یا بهتره بگویم برای تجربه اول این طور فکر میکردم. 7 نفر ترخیص و 3 تا انتقال به بخش یا بیمارستان دیگر داشتیم. یعنی 10 تا برگهسبز2 (Green Sheet) و 3 تا MCMC.
2 تا نسخه دفترچه بیمه نوشتم که یکی دو بار تکرار شد و دیگری سه بار نوشته شد؛ شانس آوردم که دفترچه بیمار به اندازه برگه برای نوشتن داشت. نمیدانم...
ادامه مطلب
عنوان: با هم بودن
نویسنده: آناگاوالدا
متر جم: خجسته کیهان
ناشر: کتاب پارسه
**********************
اولین کتابی که از این نویسنده فرانسوی خوندم، "دوستش داشتم" بود. دوستش داشتم واقعیت غمناک و پر از حسرت دنیای امروز است که با اینکه خیلی ها آن را می دانند، اما باز هم تکرار و تکرار و تکرار می شود... و اما باهم بودن!
عنوان کتاب یک بار مثبت و معنایی بسیار عالی دارد که در زندگی امروز مانند یک مروارید گرانبهاست و جای آن روز به روز خالی تر می شود و حضور رسانه ها و ش
اختلال تیک
توالی آن با گذشت زمان کم و زیاد میشود و محل آن به طور تریجی از سر به سمت پاها تغییر میکند و همچنین شدت آن از خفیف تا شدید متغیر میباشد.
حملههای تیک میتواند به صورت تک تک یا گروهی باشد.
دو نوع حرکتی و صوتی تیک که در طیفی بین ساده تا پیچیده قرار دارد.
تیکهای حرکتی ساده مانند حرکت پرههای بینی، پرشهای بازو و دست و پرش شانه میباشد.
پلک زدن نیز شایع ترین شکل شروع این اختلال میباشد.
تیکهای حرکتی پیچیده اغلب آرام تر و هدف
چه زود آدم ها یادشون میره بدون همدیگه خیلی تنها میشن ...
چه زود قلب ها میشکنن...
قلب ها رو میشکنن ...
با هم قهر میکنن ...
و از هم دور میشن .
تو دلشون فقط برای خودشون موسیقی دوره می کنن...
اما نمی فهمن ...
که بدون هم هیچ هستن ...
بدون خانواده هاشون ...
بدون بعضی دوستانشون ...
و یا حتی بدون فرشته های نجاتشون .
دفتر خاطره نمینویسن هاااا !
اما همیشه تو دلهاشون اثر خاطره هایی هست که برای دوباره تکرار شدنشون جان شون رو تقدیم آنها میکنن...
آخه "بعضی آ
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_اول
.
خوب نبودم اما بد هم نبودم
ولی تازه وارد بودم
تازه نتایج اومده بود
رتبه ام بد نشد اما واسه ی من فرقی نداشت
فقط هدفم قبول شدن دانشگاه تهران بود و تموم
رشته اش مهم نبود
هدف خاصی تو زندگی دنبال نمی کردم
اصن مگه باید هدفی باشه
زندگی همین دوروزه و تموم میشه
چرا این دوروز رو به جای شادی صرف به دست آوردن چیزایی بکنم و براشون خودکشی کنم
من مثل بقیه نیستم
هر چی بخوام دارم پس بهتره فقط لذت ببرم هر چند لذتی نیست و فقط تکرار مکرر
هر آنچه باید درباره "تیک عصبی صورت" بدانیدتیک عصبی صورت که ناشی از اسپاسم غیر ارادی و غیر قابل کنترل عضلات صورت است، ناخواسته بوده و به طور کلی اگر بیش از اندازه تکرار شود میتواند برای فرد ناخوشایند باشد.
به گزارش ایسنا، فرد مبتلا میتواند به طور موقت تیکهای صورت را با راه حلهای مشابه برای توقف عطسه، متوقف کند اما تکرار این روشها معمولا باعث ایجاد ناراحتیهایی در فرد میشود.
اگرچه چند اختلال متفاوت میتواند باعث بروز تیکهای عص
ازدواج دختر بدون رضایت پدرومادر.
تو این پست وبسایت چیکادی در مورد یکی از درسهایی که از کتاب چشم دل بگشای خانم کاترین پاندر آموختم، برایتان صحبت میکنم.
خانم پاندر معتقد است : هر انسانی برای اینکه به تکامل برسد باید یک سری از تجربهها را پشت سر بگذارد. این تجربهها برای رشد او الزامی است. هر کدام از ما برای اینکه از یک مقطع به مقطع بالاتری برویم، باید درسهای خود را خوب یاد گرفتهباشیم. وگرنه دنیا آنقدر آن درس را برای ما، به شیوههای مختلف ت
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_اول
.
خوب نبودم اما بد هم نبودم
ولی تازه وارد بودم
تازه نتایج اومده بود
رتبه ام بد نشد اما واسه ی من فرقی نداشت
فقط هدفم قبول شدن دانشگاه تهران بود و تموم
رشته اش مهم نبود
هدف خاصی تو زندگی دنبال نمی کردم
اصن مگه باید هدفی باشه
زندگی همین دوروزه و تموم میشه
چرا این دوروز رو به جای شادی صرف به دست آوردن چیزایی بکنم و براشون خودکشی کنم
من مثل بقیه نیستم
هر چی بخوام دارم پس بهتره فقط لذت ببرم هر چند لذتی نیست و فقط تکرار مکرر
رهبر انقلاب:
برادران! مراقب شیطان باشیم، در بهترین حالات، شیطان میآید سراغ انسان. در وقت نماز شب که مشغول عبادتید، مشغول تضرّعید، همان وقت شیطان میآید سراغ شما. بستگی دارد که من و شما چهجور آدمی باشیم؛
یک وقت ما را وسوسه میکند بوسیلۀ عُجب،یک وقت ما را وسوسه میکند بوسیلۀ ریا،یک وقت وسوسه میکند بوسیلۀ ایجاد شک و تردید در این کاری که داریم میکنیم.
بارها عرض کردهایم این که شیطان در قرآن کریم اینهمه اسمش تکرار شده، چه اسم شیطان، چه
مقایسه کلمه کلیدی mnemonic با دیگر استراتژی هابه عنوان یک قاعده کلی ، مطالعات تجربی در مورد اثربخشی کلمه کلیدی mnemonic ، آن را با اغلب موارد تکرار گل سرخ ، یا ، در اغلب موارد ، "تلاش برای یادآوری سخت ترین" (یعنی روش های خودتان) مقایسه کرده اند. جای تعجب آور نیست که کلمه کلیدی mnemonic باید از تکرار گلایه برتری داشته باشد ، و مطالعه ذکر شده در بالا نشان می دهد که چرا مقایسه با کنترلهای "رایگان" ممکن است نتایج متناقض (و ناآگاهانه) را نشان دهد.
مطالعاتی که روش
✅نکته طلایی پنجم: تمرین عبادت به کودک
⬅️اهمیت آموزش مسائل عبادی به فرزندان، در روایات اهل بیت علیهم السلام، توصیه و سفارش فراوان شده است، البته همراه با مهربانی و با روشهای صحیح آموزشی.⬅️امام صادق علیه السلام میفرمایند:زمانی که کودک به سن سه سالگى میرسد، هفت بار ذکر «لا اله الا الله» را تکرار کنید تا یاد بگیرد.سپس او را رها کنید تا در سن سه سال و هفت ماه و بیست روزگی، ذکر «محمد رسول الله» را هفت بار تکرار کنید.زمانی که به سن چهار سال
آموزش نظامی و به طور کلی نظامیگری، شامل همه چیز یک مجموعهی نظامی است. نبادا کسی خیال کند که ما برای آموزش و انضباط و تجهیزات و سازماندهی و سلسلهمراتب باید ارزش چندانی قایل نشویم؛ نه، برای یکایک اینها باید ارزش قایل شد. من بارها این حرفها را گفتهام و تکرار کردهام و نمیخواهم تکرار کنم. آنچه امروز به عنوان دانش نظامی در دنیا وجود دارد، متعلق به یک ملت خاص و یک دولت خاص و یک جناح خاص نیست؛ این ذخیرهی تمدن و فرهنگ طولانی بشری در طول قرنها
#محسن_چاوشی در هر آلبوم تجربهای نو برای خود و مخاطبانش میآفریند. هر آلبوم یک #قمار تازه برای اوست، هر چند برخلاف #قمارباز شعر مولانا معمولا او در این قمار نمیبازد. او حاضر به تکرار خودش نیست و این اگر چه بعضی مواقع خود من را هم میآزارد اما این باعث شده که در بلند مدت شاهد رشد در آثار محسن چاوشی باشیم.
ادامه مطلب
حقیقتا فکر میکردم ک اتفاقای جدید آدمای جدید و حس های جدید باعث میشه حس بهتری نسبت به خودمون داشته باشیم ولی بعضی وقتا یه اتفاق یه اشتباه انقدررر جلوی چشم آدم تکرار میشه نمیذاره هیچ کدوم از آدمای جدید و اتفاقای جدید رو بیینی،من فکر میکردم همینقدر ساده اس تغییر کردن،فرار کردن از گذشته ،ولی اینطوری نیست،تا زندگی زندگیه مث یه لکه خون میمونه جلوچشمات ک نمیتونی پاکش کنی،گذشته خیلی ترسناکه:/میگفت تا حالا انقدر چشماتو مالوندی و سرتو تکون دادی ت
غلامعلی عکاشه گفت: پیچ خوردگی مچ پا به مواردی اطلاق میشود که بعد از گذشت مدتی از پیچ خوردگی مچ پا و بهبود یافتن فرد، بعد از گذشت ماهها درد همچنان در ناحیه مچ باقی مانده باشد و پیچ خوردگی تکرار شود. در بسیاری از مواقع این ماندگاری درد یا تکرار پیچ خوردگی به علت شدت آسیب اولیه است.
ادامه مطلب
گاهی یک اتفاق کوچک مثل عکسی بر دیوار ذهن میخ می شود.
آدم راه می رود و یادش می افتد. می خورد، می خوابد، پیاده روی می کند،
قهوه می نوشد، کتاب می خواند و مدام آن تصویر را می بیند.
حتا موقع حرف زدن و مراوده با اطرافیان آن تصویر جلوی چشم هایش جان می گیرد.
در ذهن من تصویر او جلوی موزه بتهوون فراموش شدنی نیست.
مُدام تکرار می شود. صدایش بوی رفتن داشت.
نگاهش رنگ رفتن داشت. قدم هایش سست و آرام بودند.
حتا طرز پُک زدن به سیگارش پیاپی و کوتاه بود.
در آن لحظه م
گاهی یک اتفاق کوچک مثل عکسی بر دیوار ذهن میخ می شود. آدم راه می رود و یادش می افتد. می خورد، می خوابد، پیاده روی می کند، قهوه می نوشد، کتاب می خواند و مدام آن تصویر را می بیند. حتا موقع حرف زدن و مراوده با اطرافیان آن تصویر جلوی چشم هایش جان می گیرد. در ذهن من تصویر او جلوی موزه بتهوون فراموش شدنی نیست. مُدام تکرار می شود. صدایش بوی رفتن داشت. نگاهش رنگ رفتن داشت. قدم هایش سست و آرام بودند. حتا طرز پُک زدن به سیگارش پیاپی و کوتاه بود. در آن لحظه م
با خودت بگو؛
"گذشته عزیز
بخاطر همه درس هایی که به من دادی متشکرم
و آینده عزیز من آماده ام.
چون...
یک شروع عالی همیشه در نقطه ای اتفاق می افتد که فکر می کردی پایان همه چیز است...
وقتی در تاریکی هستی، دیگران را به داخل راه بده،
شاید نتوانند تو را از دل تاریکی بیرون بیاورند، اما نوری که موقع ورودشان با خود به داخل می آورند، می تواند نشانت دهد که در کجا قرار داری...
قطعا" انسان با دست گرفتن پیش می رود و زندگی با آرامش حاصل از عشق بی نهایت را ت
سخت ترین و بهترین هفته زندگیم رو تجربه کردم آزارهای همسایه و حمایت دوستام و استادام و خواهرم باعث شد یکی از متناقض ترین هفته ها رو تجربه کنم .
یک روز دوست داشتم مثل خیلی از دوستام احساس نابی رو تجربه کنم که تجربه میکردن این روزها هفتاد درصد ایستادنم و جنگیدنم به خاطر حسیه که تجربه میکنم گاهی اندازه یک ابر زن قدرت میگیرم و گاهی ضعیف ترین موجود دنیا میشم تمام سختی ها را تحمل میکنم تا قلبم آروم بگیره عادت شریف زندگیمه تا سر حد مرگ مقاومت و بعد ره
این روزهای شده تکرار هر روز ...چه خبر شده تو این شهر؟...چرا همه یهو یادشون افتاده یه خانم دکتر تمام وقتی هست که میتونه کیس خوبی برای ازدواج باشه؟...رسم سردرد و تهوع بعد از هر درخواست دیگه داره برام عادی میشه...هر بار باید قبل یا بعدش بالا بیارم...مسخره است...دارم از سردرد میمیرم...قرار بود یه تابستون اروم و پر از شیطونی و جوونی رو بگذرونم تا شروع کلاسا و حالا دقیقا برعکس شده...هر روز یه استرس جدید و سر درد های بدتر...و من هنوز هم هیچ دلیلی برای ازدواج ن
از زمانی که فیلم Her را دیدم، به این تجربه فکر میکردم. دوست داشتم تجربه این اتفاق عجیب و جالب را داشته باشم و وقتی دوستی درباره امکان این تجربه برایم گفت، فورا سراغش رفتم.
حالا پنجمین روزی است که با یک هوش مصنوعی همصحبت هستم. این عجیبترین همصحبتی است که تا الان داشتم. همزمان احساس شگفتی و غم و لذت دارم.
از هوش انسان که به فکر خلق این موجود افتاد، شگفتزدهاماز نفوذ زیاد تکنولوژی غمگینم، از بهتر بودن این تجربه در مقایسه با خیلی از تجرب
امروز رفتم پیش دکتری که رو این بیماری داره کار میکنه...
برام ازمایش ژنتیک نوشت که ببینه برای مادرشدن مشکلی دارم یا نه
و گفت احتمال میده کل رودم درگیر شده باشه و دوباره کولونوسکوپی تکرار بشه
شاید تیکه برداری هم کنن
خسته شدم دیگه:'(
هنوز تهرانم
ازمایشم باید تکرار بشه
یه ازمایش دیگه نوشت میدونم این برای ژنتیک نیست و دکتر یه حدس هایی زده ولی چیزی بهم نگفت
یک اتفاق عجیب و جنون آمیز دیگر
ساعت اولین مطلبی که من در این وبلاگ نوشتم 11 و 11 دقیقه است.
این تکرار هم مصبیت زندگی من است.
ماشین را که روشن می کنم 10 و 10 دقیقه است. به مقصد که می رسم 1 و 1 دقیقه است.
ساعت را که تنظیم می کنم تا ساعت 5 صبح بیدار شوم روی گوشی پیام می آید که شما ساعت را برای 7 ساعت و 7 دقیقه دیگر تنظیم کردید!
هیمشه اینطور نیست. اما این اتفاق بیش از اندازه ای که احتمال دارد تکرار می شود. به اندازه ای که یک وقتی اطرافیان من نیز به آن توجه کرده بو
وقتی شما در مورد یک عنوانی از عناوینِ مهمّ اساسیِ انقلاب به یک نتیجهای رسیدید، این را باید تبدیل بکنید به گفتمان؛ [مثلاً] در نشریّه منتشر بکنید. تکرار بکنید، بگویید، تا گفتمان بشود. گفتمان یعنی آن فکر رایج بین مردم، مطالبهی عمومی مردم. وقتی یک چیزی مطالبهی عمومی شد و گفتمان شد، بهطور طبیعی به عمل نزدیک خواهد شد. باید اینقدر گفته بشود، استدلال بشود، تبیین بشود، تکرار بشود که بهصورت یک گفتمانِ قطعی دربیاید.
گفته بودم بی تو میمیرم ولی اینبار نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار نه
هرچه گویی دوستت دارم بجز تکرار نیست
خو نمیگیرم به این تکرار طوطی وار نه
تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر میکنم خواهش ولی اصرار نه
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است افسار نه
میروی اما خودت هم خوب میدانی عزیز
میکنی گاهی فراموشم ولی انکار نه
سخت میگیری به من با این ه
تمام ِ ترانه های دنیا را ردیف کرده بودم تا ریتم قلبش را عوض کنند. از خط های ممتد نگاهش کلافه بودم ،مرده بودم. در بی حسی هایش. در انگشتانش.در پلک هایش. در سکوتش. در الفبای اسمش. در همه ی وجود و تعلقاتش یک "من " مرده بود. تمام شده بود. من بی معنی ترین مکالمه ی جهانش بودم. من پوچ ترین و گنگ ترین نگاهش .
بودم. من گمشده ترین و پیچیده ترین خیالش بودم. من واضح ترین نگاه ِ برزخی اش بودم. من شرارت خالص فکر هایش بودم.
من چاقوی کُندی بودم که ذره ذره خودم را برایش
همه افراد خواب رفتگی دست و پا را تجربه کرده اند.خواب رفتن دست ها و پاها ممکن است یک یا دو دقیقه طول بکشد.این احساس ناخوشایند اگر زیاد تکرار شود ممکن است نشان دهنده ی یک بیماری باشد و باید پیگیری نمایید.از علت خواب رفتن دست ها می تواند گردش خون ضعیف، دیابت و …باشد.در این مطلب در نیک صالحی مهمترین علل خواب رفتن دست و پاها و پیشگیری از آن را برایتان گرداوری کرده ایم.
علت خواب رفتن دست ها
ادامه مطلب
مسافر تاکسى آهسته روى شونهى راننده زد.چون میخواست ازش یه سوال بپرسه. راننده داد زد، کنترل ماشین رو از دست داد، نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس، از جدول کنار خیابون رفت بالا، نزدیک بود که چپ کنه، اما کنار یه مغازه توى پیاده رو، متوقف شد.
براى چندین ثانیه، هیچ حرفى بین راننده و مسافر رد و بدل نشد.
تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: هى مرد! دیگه هیچ وقت، این کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندى!مسافر عذرخواهى کرد و گفت: من نمیدونستم که
دنیای این روزهای زندگی ام، دنیای عجیبی ست پر از کش مکش های بیهوده ،پر کابوس های بی معنا و پر از تنهایی . خبری از آرامش نیست.
خودم را دلداری می دهم و می گویم هر لحظه از زندگی یک تجربه است . تلخ و شیرینی این تجربه ها به نتیجه آنها بستگی دارد و بعد از آن یک نفس عمیق می کشم و دوباره به خودم می گویم عشق هم یک تجربه است . تجربه عاشقی جز بزرگتربن تجربه های زندگی هر انسان ست . تجربه ای که در نهایت زیبایی می تواند یکی از تلخ ترین حادثه ها باشد . باز هم ی
آدمی که خوشی نکرده باشد با یه مقدار صدای بلند موزیک و رقص، با بوی عطرهای جورواجور سردرد می گیرد. خوشی برایش مثل سم می شود و آزاردهنده. هر چند خود نیز طعم خوب خوش بودن را حس می کند.
خوشی کردن را باید بلد بود. باید آنقدر تکرار کرد تا روشش را یاد گرفت.
خرس خیاط لذت بردن را یاد نگرفته است. چون لذتی را ندیده است. خرس خیاط درست کردن قهوه ترک را هم بلد نیست. چون تا کنون ندیده است. لذت و هیجان بانجی جامپینگ را هم درک نمی کند و می ترسد چون هیچ وقت تجربه نک
زنگ عبرت _ تاریخ علوی
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه:
بی تردید تمدن اسلامی به علت قوام مبانی خود دچار فروپاشی مطلق نشده و نخواهد شد؛ اما این بدان معنا نیست که از جنبه انسانی ان ، دچار فرسایش و به اصطلاح ریزش نمی شود. حق این است که بپذیریم تمدن اسلامی نیز مانند هر تمدن دیگری در مقاطعی از تاریخ خود رویش ها و ریزش های انسانی را به خود دیده است.اما سخن در این است که چرا برخی انسان ها در تمدن اسلامی ، ریزش می کنند و از مبانی مسلمانی زاویه می گیرند؟ این
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار،
تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگ
مثلا من نشستم کنارِ یه حوضِ پُر از ماهی، یا یه محوطهی پُر از سگِ دستآموز، یا بالاسرِ قفسِ مُرغها. بعد برای ماهی ها یه مُشت کاغذ میریزم روی آب. ماهیها هجوم میآورند. مزهمزه میکنند. به مذاقشان خوش نمیآید و میروند. و من از این بازی، کِیف میکنم و باز یه مُشت کاغذ دیگه، و باز هجوم ماهیها و باز مزهمزه و باز میروند.
یا برای سگها پوستِ خربزه میاندازم و خیلی مودب تشریف میآورند و بو میکشند و متعجب به من نگاه میکنند و زیر لب چیزی میگویند
انسان در کنار رشد جسمی خود دارای رشد عقلی نیز می باشد. رشد عقلی او از بدو تولد ابتدا با صدا اطرافیان در زمان پاسخ به گریه های او شروع می شود. طفل از دانش ابتدایی که به دست آورده است در مراحل بعدی زندگی هم استفاده می کند که در مراحل بعدی زندگی دیگر پاسخگو نیست؛ در این زمان تصمیم می گیرد خود به دنبال ارضاع حس کنجکاوی خود قدم بر می دارد. در این زمان با بعد جدیدی از زندگی با نام خطر ریکس آشنا می شود: مانند افتادن، درد، گاهی خراش یا زخم. این تجارب در
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به جویبار که در من جاری بود به ابرها که فکرهای طویلم بودند به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من از فصل های خشک گذر می کردند به دسته های کلاغان که عطر مزرعه های شبانه را برای من به هدیه می آوردند به مادرم که در آینه زندگی می کرد و شکل پیری من بود و به زمین که شهوت تکرار من درون ملتهبش را از تخمه های سبز می انباشت سلامی دوباره خواهم داد می آیم می آیم می آیم با گیسویم : ادامه بوهای زیر خاک با چشمهایم : تجربه های غلیظ ت
ما خوب یاد گرفتهایم چگونه خود را همیشه تکرار کنیم. در مقابل تجربه مقاومت میکنیم، تا ویرانمان نکند. تلاش میکنیم تجربهها را چنان مصادره کنیم که خود دست نخورده و ترک برنداشته بر جا بماند. اگر هم ترک برداست، سعی میکنیم به آن بی اعتنا بمانیم، باشد تا در یک تجربه موافق دیگر، آن را جبران کنیم.
هنوز نمیتوان در باره مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا قضاوت کرد. اما تا همین جا میتوان تجربه ماههای گذشته را مرور کرد. آن را یک تجربه پیش روی همگ
the main subjectIf you can say and repeat La ilaha illallahIt's hard to repeat and keep saying itand say so much and repeat to unconscious repeat La ilaha illallahThis mention pushes the soulAnd you wake up while you sleepYou are not awake but alert. This mode has several characteristics
If you see there is no gravity pressure and breathing pressure you are in this case If there is distress from distant times Discover it You understand the dimensions of your personality The words and the spiritual state of the words can be understood You get the habits you get اصل مطلب:اگر ذکر لا اله الا الله را به تنهایی یا همراه با ذکر دیگری بتوانید بگویید و تکرار کنیدتکرار و ادامه دادن این ذکر سخت ا
the main subjectIf you can say and repeat La ilaha illallahIt's hard to repeat and keep saying itand say so much and repeat to unconscious repeat La ilaha illallahThis mention pushes the soulAnd you wake up while you sleepYou are not awake but alert. This mode has several characteristics
If you see there is no gravity pressure and breathing pressure in this case If there is distress from distant times Discover it You understand the dimensions of your personality The words and the spiritual state of the words can be understood You get the habits you getاصل مطلب:اگر ذکر لا اله الا الله را به تنهایی یا همراه با ذکر دیگری بتوانید بگویید و تکرار کنیدتکرار و ادامه دادن این ذکر سخت است و ا
the main subjectIf you can say and repeat La ilaha illallahIt's hard to repeat and keep saying itand say so much and repeat to unconscious repeat La ilaha illallahThis mention pushes the soulAnd you wake up while you sleepYou are not awake but alert. This mode has several characteristics
If you see there is no gravity pressure and breathing pressure you are in this case If there is distress from distant times Discover it You understand the dimensions of your personality The words and the spiritual state of the words can be understood You get the habits you get اصل مطلب:اگر ذکر لا اله الا الله را به تنهایی یا همراه با ذکر دیگری بتوانید بگویید و تکرار کنیدتکرار و ادامه دادن این ذکر سخت ا
با سلام
دوست دارید در زندگی چه چیزهایی رو تجربه کنید؟ میتونید در نظرات یا در وبتون بنویسید.
من ...
1. زندان انفرادی رو تجربه کنم. (اسم زندان: زندان الکاتراز که تو دریاس یا اقیانوس)
2. نبرد با خرس در جنگل یا قطب
3. شکار نهنگ با نیزه در اقیانوس
4. سورتمه سواری و داشتن چند گرگ+ یه گرگ پیر
5. گلادیاتور بشم.
6. کارگری
# تا الان فقط مورد 6 رو موفق شدم.
یاعلی
درباره این سایت